ابزار هدایت به بالای صفحه

کد قفل کردن راست کليک

 ابزار پرده خوش آمدگویی

ابزار وبمستر

رضا گلزار

رضا گلزا ی آهنگی داره توش میگه: چچوری روت میشه اسمم بیاد جایی نمیری
شما تا حالا شده اسم کسی جایی بیاد بمیرید؟

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

پول تو جیبی

من تحقیــق کردم میــزانِ محتــرمانه صــدامون کردنِ مامانــا
با کــاری که میخوان بندازن گردنــمون، رابطه‌ی مســتقیم داره:
مامانــم:مامان جان،حسین
من:جـــان مامان؟؟؟؟
__ی دقیقـــه بیا این جارو برقــی رو بگیر از من کــل خونه رو جاررو کن مامانم :حسین معلومه کجایی؟
می خواستم پول توجیبیت رو بدم حالا که دو دقیقه دیر کردی بیست تومن جریمت میکنم تا یاد بگیری صدات کردم بدووویی بیای!!!!!!
من:o_O

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

حوله خخخ

میگما یه سوال
.
.
.
مگه وقتی دستامونو میشوریم تمیز نمیشن؟
.
.
.
.
.
.
پس چرا با حوله که خشک میکنیم حوله کثیف میشه؟
.
.
.
.
.
لطفا جواب بدین یه خانواده از نگرانی در بیان

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

زندگی

ارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد

دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

یارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

پاساژ

یارو… خواب دیدم با خانمم رفتیم پاساژ
هی اون میخره هی من کارت میکشم
.
.
.
یهو از خواب پریدم دو سه بار موجودی گرفتم …
آخرش بانک گفت:
بخدا خواب دیدی
تو اصن زن نداری
بگیر بکپ…!

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

گاوداری😆

یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میکنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوکباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میکنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن

۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

پارک😅

حکمتی برای فهیمان : یارو داشته دنبال جای پارک می گشته اما پیدا نمی کرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خدایا اگه یه جای پارک برام پیدا کنیا من نماز می خونم، روزه می گیرم که یه دفعه یه جای پارک می بینه و به خدا می گه! خدا جون نمی خوادخودم پیدا کردم

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

شیر😀😀😀😀😀

ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم
بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت:یه لیوان شیر هم بخور
من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه
پرسیدم چرا؟؟؟
.
.
.
.
.
.
گفت:تاریخش تا امشبه

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

خروس😆😆😗


یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ..... دومی میگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه میگه و میخنده .... سومی میگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

غضنفر😀😀😀

غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطر نونوائی میگه: نون تا اینجا بیشتر نمی‌رسه، بقیه برن. غضنفر میگه: ببخشید اگه میشه جمع‌تر وایسین نون به ما هم برسه

خوشتون اومد لایک و نظر یادتون نره😂😂😂

۱ نظر ۱ موافق ۱ مخالف
خاطره نگار
با افتخار قدرت گرفته از بلاگ