ابزار هدایت به بالای صفحه

کد قفل کردن راست کليک

 ابزار پرده خوش آمدگویی

ابزار وبمستر

خاطرات یک پسر ۱۴ ساله

خوش آمدی

پسته در بسته

چهارشنبه ۲۱ فروردين ۹۸


رفتیم عیددیدنی، همه پسته‌ها دربسته بود. 






یهو بابام از جیب کتش یه چکش در اورد نشست
کف زمین همه رو شکوند

بزرگوار همیشه مدیریت بحرانش زبانزده!

ماکان علیزاده ۱ موافق ۰ مخالف
نظرات  (۲)
۲۱ فروردين ۱۵:۵۰ رضا رضایی
سلام دوست عزیز
وبسایت شما را دیدیم, عالی بود,امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق باشید
دوست داشتید از سایت ما هم بازدید کنید ,خوشحال میشیم... ممنون
www.musicgelyan.com
با تشکر 
۲۱ فروردين ۱۶:۳۶ یه بنده خدا
تکبیر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آخرین نظرات
بله واقعا ...!!!!
فکر جالبیه! از این بعد به ترس هام حمله میکنم... :)))
سلام ... روش جالبی بود ... بسی خندیدیم ...!
خخخخخخخخخخخخ
😂😂
خوشم نیومد. این همه سیل اومد پس آب هم هست
تکبیر
آخرین خاطرات
محبوب ترین خاطرات
پر بیننده ترین خاطرات
خاطرات پر بحث
آرشیو خاطرات
خاطره نگار
موضوعات خاطره
پیوند ها
پیوند های روزانه
با افتخار قدرت گرفته از بلاگ